بچه هیئتی ....

اهل بیت خیلی کریمند... هیئت از سیاست جدا نیست، من یک بچه هیئتی سیاسی هستم ... بسم ربّ الزّینبـــــــــــــــــــــــــــــ

بچه هیئتی ....

اهل بیت خیلی کریمند... هیئت از سیاست جدا نیست، من یک بچه هیئتی سیاسی هستم ... بسم ربّ الزّینبـــــــــــــــــــــــــــــ

مشخصات بلاگ
بچه هیئتی ....

بسم ربّ الزّینب*س*
بچه هیئتی هستم
افتخارم اینه خادم شهدا هستم
البته انسان جائز الخطاست
و بعضی وقتا پاش میلغزه
از شما التماس دعا دارم
یه وب دیگه هم دارم
به اسم مخ92
برای اونائی که فکر میکنن ما بچه هیئتی ها
همیشه عزادار و ناراحت هستیم
و برعکس، ما اسوه ی حسنه ای به نام
محمد بن عبدالله صلی الله علیه و آله داریم
که هیچ وقته خنده از لبشون نمی افتاد
إن شاءالله...
الهی به زینب*س*
عجل لولیک الفرج
یاهو: abbaskhadem92
کلوب: http://www.cloob.com/name/abbaskhadem
فیس بوک: https://www.facebook.com/abbaskhadem1392?ref=tn_tnmn

پیام های کوتاه
طبقه بندی موضوعی
نویسندگان

۴۶ مطلب با موضوع «اهل بیت» ثبت شده است


خیلی با این عکس حال کردم


....



به یاد بیابونای عاشقی امام رضا


الهی به زینبـــــــــــــ

عجل لولیک الفرجـــ


  • عباس خادم
  • عباس خادم


خدایا من نه کافرم و نه کم اعتقاد ولیـــ امان از دور و بری ها


  • عباس خادم


کورش جان از کارهای نیک تو نمیتوان چشم پوشید اما عده ای سعی دارند تو را نقطه مقابل اسلام قرار دهند . . .
همان دینی که گر به تو عرضه میشد چه بسا که می پذیرفتی...
همان دینی که چهارچوبش خدا و دیگر گفتار، کردار و پندار نیک است. . .
نمی دانم چرا ما را مجبور به الگو گیری از تو میکنند تا علی (ع) . . .؟
تو بر تخت شاهی خاکها فتح کردی اما علی بر منبر چوبی دلها فتح میکرد . . .
چرا سخن از بخشش تو و آزادی در انتخاب دین هست ولی کسی از بخشیدن و بخشودن علی حرفی نمی زند؟
تو شاه بودی و بخشیدی . . .
تو از نظر مادی ثروتمند ترین مردمان بودی و بخشیدی . . .
ولی مولایم علی و ادامه دهندگان راهش، در نهایت قناعت، بخشیدند و بخشودند . . .
گرسنه بودند ولی غذای خود را به دیگری دادند . . . و . . . و . . .
آری کوروش کبیر... خواب دیگر بس است برخیز و خود را از چنگ افرادی که با نام تو بر علیه خدای تو مبارزه میکنند رها کن . . .



  • عباس خادم

5 ربیع الاول - وفات حضرت سکینه بنت الحسین(ع) - سال 117 هجرى قمرى





حضرت سکینه، دختر ابى عبدالله الحسین )ع( و رباب، دختر امرء القیس است. نام اصلى وى، " آمنه" یا " امیمه" بود و مادرش رباب او را به " سکینه" ملقّب ساخت.(1)

این بانوى شریف علوى در دامن مهرانگیز پدر ارجمندش حضرت امام حسین )ع( و مادر گرانمایه‏اش حضرت رباب )س( و عمه بزرگوارش حضرت زینب کبرى)س( پرورش یافت و از راهنمایى و تربیت ناب برادرش حضرت على بن الحسین)ع(، معروف به زین العابدین در ایّام امامت آن بزرگوار، بهره‏هاى وافر یافت.

وى از زنان خردمند و داناى عصر خویش بود. علاوه بر بهره‏مندى کامل از حُسن جمال، از فضایل معنوى مانند تعّبد، تدیّن و تقواى الهى برخوردار بود و در زمینه شعر، سخنورى و فصاحت بیان از ممتازان عصر و خانه وى، همیشه مجمع ادبا، شُعرا و سخن سرایان عرب بود.(2)

درباره تاریخ تولدش، اطلاع دقیقى در دست نیست. امّا وى در واقعه عاشورا، دخترى رشید و بالغ بود.

برخى از مورخان، وى را در واقعه کربلا، بین ده تا سیزده ساله خوانده‏اند. بنابراین تولدش باید میان سال‏هاى 47 تا50 قمرى باشد. او در مدینه و در اواخر عصر امامت حضرت امام حسن مجتبى )ع( دیده به جهان گشود.(3)

امام حسین )ع( به تمامى فرزندانش، از جمله سکینه، عشق و علاقه داشت و آنان را به خاطر برخوردارى از فضایل و کمالات نفسانى، بسیار دوست مى‏داشت.

روایت شد، که آن حضرت درباره سکینه و مادرش رباب و خانه‏اى که آن دو در آن زندگى مى‏کردند شعرى عاطفى سرود که ترجمه‏اش چنین است:

به جانت سوگند ! من به راستى خانه‏اى که سکینه و مادرش رباب در آن باشند، دوست دارم. من آن دو را دوست دارم و براى آنان دارایى‏ام را نثار مى‏کنم و هیچ ملامت‏گرى نمى‏تواند مرا در این کار سرزنش کند.(4)

آن حضرت، پس از واقعه کربلا، به مدت 57 سال زندگى کرد. در آغاز، تحت کفالت برادر بزرگوارش امام زین العابدین )ع( قرار داشت تا این که ازدواج نمود و به خانه همسرش نقل مکان کرد.

این بانوى مکرمه، بین 67 تا 70 سال زندگى کرد و سرانجام در کمال شرافت و عفت دار فانى را وداع گفت.

درباره در گذشت این بانوى بزرگ علوى، دو روایت نقل شده است: روایت نخست حاکى است که وى در پنجم ربیع الاوّل سال 117 هجرى قمرى و در عصر خلافت هشام بن عبدالملک و در حاکمیت خالد بن عبدالملک بن حارث، در مدینه بدرود حیات گفت و روایت دیگر مى‏گوید که وى در پنجم ربیع الاوّل سال 126 هجرى قمرى در مکه معظمه وفات یافت .(5)

به هر روى، در گذشت وى در پنجم ربیع الاوّل، مورد اتفاق تاریخ نگاران و سیره نویسان است. در همان سالى که حضرت سکینه )ع( وفات یافت، خواهرش حضرت فاطمه بنت الحسین )ع( نیز در مدینه بدرود حیات گفت. (6)

1- منتهى الآمال، ج 1، ص 462 و وفیات الأعیان، ج1، ص 379

2- اعلام النّساء، ج 2،ص 202

3- شام، سرزمین خاطره‏ها، ص 104

4- منتهى الآمال، ج 1، ص 463

5- شام، سرزمین خاطره‏ها، ص 107؛اعلام النسّاء، ج 2، ص 224؛ وفیات الأعیان، ج 1، ص 378

6- وقایع الایام، ص 206 و منتهى الآمال، ج 1، ص 463

منبع: http://www.cloob.com/name/kayes

  • عباس خادم
حرف یک مداح:
من عرض منیکنم
نه روضه خونم نه جایگاهی دارم نه اعتباری دارم که بتونم حرفی بزنم...
شما الحمدالله و المنه مداح کشورهای عربی هستی
اینور و اونور میبرنت خوب میخونی صدای خوبی داری لحن های خوبی میخونی
اما یه نوکر ناچیز در خونه اهل بیت میگه . . . جاتو بدون!!!!
با آقای ما حرف نزن . . . !
انگشتر ره بر ما از همه غم هاتون برتره!!!
عربستان از اشاره ی اون انگشت بی حس ره بر ما میترسه
از ده میلیون قــمـــه شما نمیترسه
اونی که به حرفش قمه میزنید
مجتهد هم نبود شاگرد آقای خویی بود
آقای خویی نامه داده بود به علمای قم گفته بود فلانی مجتهد نیست
(متنش وجود داره اونائی که میدونن میتونن تحقیق کنند)
گندشون تو قم تشییع میکردن
همه آدمای کویتی و اردنی و کجائیتون اومده بودن
تو خیابون چهارمردون تابوتش رو زدید زمین فرار کردید با همه قمه زن هاتون
ادعاتون نشه
ما شاگرد یه رهبری هستیم که ساکته
میگه بین شیعیان دعوا نداریم
اما از هیچکس ترس نداره
نه از تو قمه زن
نه از صدا مثل تو
مداحی جات و بدون
تو نه فقیهی و نه میتونی اجتهاد کنی
این حرف و میزنم یادت باشه:
انگشت بی حس ره بر ما رو به عربستان باشه با خاک یکسانش میکنیم
فرمود نه عربستان که گندشون اسرائیلُ، گفت به اراده ی ما به اشاره ی ما تلاوی و حیفا رو رو سرتون خراب میکنیم
ره بر ما اراده کنه میکنیم و هیچ شبهه ای نداریم
. . . .
ادامه دارد . . .
گوش بدید کیف کنید . . .
  • عباس خادم
پیام تبریک حلول ماه ربیع الاول
باشه آقا 
شما شاد باشید، ولی ما
هر چی میخواید بگید، افراطی و .... 
همه این چیزا رو به جون میخرم و میگم
من عزادار غم مادرم
عزادار کوچه ....
سقیفه....
درب . . . دیوار . . . 
میخ ...
سینه ....
محسن . . . 
و سوالی که ذهن مرا مشغول کرده
پیامبر کی این ماه را تبریک گفتن؟؟؟
وقتی که هنوز بودند!
ولی با رفتنشان
نامردمان 
دخترش را در بین در و دیوار قرار دادند . . . 
و این یعنی !
فکر !
اگر به روایت باشد، روایت رسول خدا در مورد زبیر را شنیده اید حتما . . . 
پس باید به آینده نگاه کرد!
و حالا
آیا به نظر شما
امام زمان ما حالشان چطور است؟؟؟؟؟

امامی که همه ی این روضه ها را دیده است....
عمویشان که هنوز به دنیا نیامده را شهید کرده اند ...
و آقای ما شاد باشد؟
....

  • عباس خادم


تصاویر و فیلم امروز .... از حرم حضرت عشق


اول از باب الجواد وارد شدم ....


یه عکس دیووونه ای دیگه هم گذاشتم

خودتون زحمت کشید و به آدرس زیر برید

http://www.cloob.com/user/album/one/username/abbaskhadem/albumid/1961551


این هم فیلم:

http://www.aparat.com/v/mYh1B

  • عباس خادم

  • عباس خادم
"""""""""کریسمس با آقا در خانه یک شهید ارمنی"""""""""
مادر شهید گفت: امروز فهمیدم که علی(ع) کیست.
مادر شهید گفت: آقا! حالا که منزل ما هستید، من می‌توانم جمله‌ای به شما عرض کنم؟

آقا گفت: بفرمایید، من آمدم این‌جا که حرف شما را بشنوم.

گفت: ما با شما از نظر فرهنگ دینی فاصله داریم، در روضه‌هایتان شرکت می‌کنیم، ولی خیلی مواقع داخل نمی‌آییم. روز شهادت امام حسین(ع)، روز عاشورا و تاسوعا به دسته‌های سینه‌زنی امام حسین(ع) شربت می‌دهیم. می‌آییم توی دسته‌هایتان می‌نشینیم، ظرف یک‌بارمصرف می‌گیریم، که شما مشکل خوردن نداشته باشید، چون ما توی ظرف آن‌ها آب نمی‌خوریم. توی مجالس شما شرکت می‌کنیم و بعضی از حرف‌ها را می‌شنویم. من تا الآن نمی‌فهمیدم بعضی چیزها را.
می‌گفتند، در دین شما بانویی ـ که دختر پیامبر عظیم‌الشأن اسلام(ص) است ـ را بین درودیوار گذاشته‌اند، سینه‌اش را سوراخ کرده‌اند. میخ، مسمار به سینه‌اش خورده. نمی‌فهمیدم یعنی چی. می‌گفتند مسلمان‌ها یک رهبری داشتند به نام علی(ع). دستش را بستند و در سه دورة ۲۵ ساله، حکومتش را غصب کردند. نمی‌فهیمدم یعنی چی. گفتند، در ۲۵ سالی که حکومتش غصب شده بود، شغلش این بود، آخر شب نان و خرما می‌گذاشت روی کولش می‌رفت خانه یتیم‌هایش. این را هم
نمی‌فهمیدم. ولی امروز فهمیدم که علی(ع) کیست
امروز با ورود شما به منزل‌مان، با این همه گرفتاری‌ای که دارید، وقت گذاشتید و به خانة منِ غیر دین خودتان تشریف آوردید. اُسقُف ما، کشیش محلة ما به خانة ما نیامده است، شما رهبر مسلمین‌ هستید. من فهمیدم علی(ع) که خانة یتیم‌هایش می‌رفت چه‌قدر بزرگ است.




  • عباس خادم