بچه هیئتی ....

اهل بیت خیلی کریمند... هیئت از سیاست جدا نیست، من یک بچه هیئتی سیاسی هستم ... بسم ربّ الزّینبـــــــــــــــــــــــــــــ

بچه هیئتی ....

اهل بیت خیلی کریمند... هیئت از سیاست جدا نیست، من یک بچه هیئتی سیاسی هستم ... بسم ربّ الزّینبـــــــــــــــــــــــــــــ

مشخصات بلاگ
بچه هیئتی ....

بسم ربّ الزّینب*س*
بچه هیئتی هستم
افتخارم اینه خادم شهدا هستم
البته انسان جائز الخطاست
و بعضی وقتا پاش میلغزه
از شما التماس دعا دارم
یه وب دیگه هم دارم
به اسم مخ92
برای اونائی که فکر میکنن ما بچه هیئتی ها
همیشه عزادار و ناراحت هستیم
و برعکس، ما اسوه ی حسنه ای به نام
محمد بن عبدالله صلی الله علیه و آله داریم
که هیچ وقته خنده از لبشون نمی افتاد
إن شاءالله...
الهی به زینب*س*
عجل لولیک الفرج
یاهو: abbaskhadem92
کلوب: http://www.cloob.com/name/abbaskhadem
فیس بوک: https://www.facebook.com/abbaskhadem1392?ref=tn_tnmn

پیام های کوتاه
طبقه بندی موضوعی
نویسندگان

۹ مطلب با موضوع «ره بر» ثبت شده است

حرف یک مداح:
من عرض منیکنم
نه روضه خونم نه جایگاهی دارم نه اعتباری دارم که بتونم حرفی بزنم...
شما الحمدالله و المنه مداح کشورهای عربی هستی
اینور و اونور میبرنت خوب میخونی صدای خوبی داری لحن های خوبی میخونی
اما یه نوکر ناچیز در خونه اهل بیت میگه . . . جاتو بدون!!!!
با آقای ما حرف نزن . . . !
انگشتر ره بر ما از همه غم هاتون برتره!!!
عربستان از اشاره ی اون انگشت بی حس ره بر ما میترسه
از ده میلیون قــمـــه شما نمیترسه
اونی که به حرفش قمه میزنید
مجتهد هم نبود شاگرد آقای خویی بود
آقای خویی نامه داده بود به علمای قم گفته بود فلانی مجتهد نیست
(متنش وجود داره اونائی که میدونن میتونن تحقیق کنند)
گندشون تو قم تشییع میکردن
همه آدمای کویتی و اردنی و کجائیتون اومده بودن
تو خیابون چهارمردون تابوتش رو زدید زمین فرار کردید با همه قمه زن هاتون
ادعاتون نشه
ما شاگرد یه رهبری هستیم که ساکته
میگه بین شیعیان دعوا نداریم
اما از هیچکس ترس نداره
نه از تو قمه زن
نه از صدا مثل تو
مداحی جات و بدون
تو نه فقیهی و نه میتونی اجتهاد کنی
این حرف و میزنم یادت باشه:
انگشت بی حس ره بر ما رو به عربستان باشه با خاک یکسانش میکنیم
فرمود نه عربستان که گندشون اسرائیلُ، گفت به اراده ی ما به اشاره ی ما تلاوی و حیفا رو رو سرتون خراب میکنیم
ره بر ما اراده کنه میکنیم و هیچ شبهه ای نداریم
. . . .
ادامه دارد . . .
گوش بدید کیف کنید . . .
  • عباس خادم
"""""""""کریسمس با آقا در خانه یک شهید ارمنی"""""""""
مادر شهید گفت: امروز فهمیدم که علی(ع) کیست.
مادر شهید گفت: آقا! حالا که منزل ما هستید، من می‌توانم جمله‌ای به شما عرض کنم؟

آقا گفت: بفرمایید، من آمدم این‌جا که حرف شما را بشنوم.

گفت: ما با شما از نظر فرهنگ دینی فاصله داریم، در روضه‌هایتان شرکت می‌کنیم، ولی خیلی مواقع داخل نمی‌آییم. روز شهادت امام حسین(ع)، روز عاشورا و تاسوعا به دسته‌های سینه‌زنی امام حسین(ع) شربت می‌دهیم. می‌آییم توی دسته‌هایتان می‌نشینیم، ظرف یک‌بارمصرف می‌گیریم، که شما مشکل خوردن نداشته باشید، چون ما توی ظرف آن‌ها آب نمی‌خوریم. توی مجالس شما شرکت می‌کنیم و بعضی از حرف‌ها را می‌شنویم. من تا الآن نمی‌فهمیدم بعضی چیزها را.
می‌گفتند، در دین شما بانویی ـ که دختر پیامبر عظیم‌الشأن اسلام(ص) است ـ را بین درودیوار گذاشته‌اند، سینه‌اش را سوراخ کرده‌اند. میخ، مسمار به سینه‌اش خورده. نمی‌فهمیدم یعنی چی. می‌گفتند مسلمان‌ها یک رهبری داشتند به نام علی(ع). دستش را بستند و در سه دورة ۲۵ ساله، حکومتش را غصب کردند. نمی‌فهیمدم یعنی چی. گفتند، در ۲۵ سالی که حکومتش غصب شده بود، شغلش این بود، آخر شب نان و خرما می‌گذاشت روی کولش می‌رفت خانه یتیم‌هایش. این را هم
نمی‌فهمیدم. ولی امروز فهمیدم که علی(ع) کیست
امروز با ورود شما به منزل‌مان، با این همه گرفتاری‌ای که دارید، وقت گذاشتید و به خانة منِ غیر دین خودتان تشریف آوردید. اُسقُف ما، کشیش محلة ما به خانة ما نیامده است، شما رهبر مسلمین‌ هستید. من فهمیدم علی(ع) که خانة یتیم‌هایش می‌رفت چه‌قدر بزرگ است.




  • عباس خادم
تشرّف مقام معظم رهبری به محضر امام زمان ارواحنافداه

جناب آقای صدیقی شب فاطمیه روی منبر در بیت رهبری که رییس جمهور نشسته بود،آقای هاشمی بود ، سران مملکتی همه بودند، آقای صدیقی روی منبر این مطلب را گفت و آن را نتوانست تمام کند .همین که خواست تمام کند فریاد گریه جمعیت و حضار بلند شد . و آن مطلب این بود :

من همه ساله مکه که میرفتم قبل از رفتن به مکه به محضر آیت الله بهاءالدینی میرسیدم و توصیه میخواستم از ایشان.ایشان به من توصیه هایی میکرد و من این توصیه ها را در سفر مکه عمل میکردم . بعدهم که داشتم میامدم ، یک عمامه ای یا چیزی را برای ایشان هدیه میخریدم . این دفعه که رفتم محضر ایشان این مطلب را فرمودند : شما وقتی که میروید مسجدالنبی از قسمت جنوب شرقی مسجد ، از آن قسمت هفت قدم میاید به جلو و قسمت بعدی را هم گفت که من نمیتوانم دقیق به شما بگویم . به خاطر اینکه ایشان این را به ودیعت پیش من گذاشت . آن وقت از دو طرف به من دستور داد

وقتی که قدم زدی آمدی جلو رسیدی به آنجا ،آنجا بنشین و این ذکر سبعه را بگو. این ذکر را که گفتی انشاءالله به حوائجت خواهی رسید .

آقای صدیقی می گوید ، عرض کردم: آقای بهاءالدینی چه وجهی دارد که من باید آنجا بنشینم و این اذکار سبعه را بگویم. چه وجهی دارد هفت قدم از آنجا قدم بزنم.گفت : وجهش این است که دارم به شما میگویم فقط پیش شما بماند .

وقتی که حضرت زهرا سلام الله علیها آمد برای دفاع از علی ابن ابیطالب علیه السلام بدنش خون آلود بود وقتی که آمد ، که داخل مسجد وارد نشد وقتی که برگشت دیگر توان از او رفت دیگر به گونه ای شد که میخواست ادامه راه را بدهد نتوانست ، آنجا نشست و فکر میکنم که آن مکان به خون فاطمه سلام الله علیها رسیده است . آنجا حاجتتان را بخواهید .بعد آقای بهاء الدینی میگوید : این کار را انجام بده .

ایشان میگوید :من رفتم اینکار را انجام دادم حالا تو نگو آقای بهاء الدینی خودش هم نظر دارد ، نیت دارد ، یا حاجتی دارد .چون خودش مشرف نمی شود .

حالا جالب این است که حضار دارند به آقای صدیقی توجه می کنند ازاعیان شخصیتی مملکت ، و هم آقایانی که شرکت کننده بودند ، ایشان هم با ضرس قاطع دارد مطلب را می گوید.

گفت : من رفتم مدینه همین کار را انجام دادم ، بعد از این رفتم مکه دیدم از بلند گو صدا میزنند : آقای صدیقی دوباره بروند مدینه . من دوباره رفتم مدینه ، چند روزی مدینه ماندم ، وقتی برگشتم به ایران یک عمامه ای خریده بودم رفتم محضر حاج آقا ، رسیدم، تا سلام علیک کردم بدون اینکه حرفی بزنم ،

حاج آقا بهاء الدینی فرمودند: می دانی ثمره ذکر امسال چه بود ؟ گفتم : نه گفت : نمیدانی ثمره ذکر امسال چه بود ، نگرفتی؟ گفتم : نه فرمود :امسال ثمره ذکر شما یکی این بود که شما دو بار آمدید مدینه، گفتم شما مطلعید من دو بار امسال آمدم مدینه . گفت : بله آنجائی که نشسته بودید ذکر می گفتید در آنجا با تو بودم.

بعد گفت : ثمره دوم اینجا بود : (که تا گفت مجلس به هم پاشید اینقدر مردم به خودشان زدند و گریه کردند که آقا تشریف بردند ؛ دیدند که دیگر نمی شود جمعیت را اداره کرد .)فرمودند : ثمره دوم این بود که آن نیتی که من میخواستم ، به آن نیت رسیدم ، و آن این بود که امسال مقام معظم رهبری به دیدارامام زمان نائل آمد .

سه شنبه ۲۸/۲/۸۹ در مراسم ایام شهادت جانسوز حضرت زهرا سلام الله علیها که در بیت رهبری با حضور آیت الله العظمی امام خامنه ای حفظه الله برگزار می شد
پس بیان از فضایل صدیقه کبری و مناقب آن حضرت خطاب به مقام معظم رهبری فرمودند: "آقا جان؛شما دستور فرمودید از شما چیزی نگم،اما اینها که آمده اند اینجا همه عاشقند مگر می شود چیزی نگفت.
" آیت الله صدیقی پس از بیان چند جمله با همین مضامین،به نقل چند جمله از آقای بهجت رضوان الله تعالی علیه پرداختند: "از آقای بهجت سوال کردم نظرتان راجع به مقام معظم رهبری چیست؟ آقای بهجت فرمودند:"بهتر از ایشان نداریم." 
"همچنین آقای بهجت به خود بنده عرضه داشتند که در دیداری که با امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف داشتم از ایشان راجع به آقای خامنه ای سوال کردم و حضرت پاسخ دادند: " آقای خامنه ای از ماست."

  • عباس خادم


ره بر انقلاب در دیدار اعضای همایش"تغییرات جمعیتی و نقش آن در تحولات جامعه":
لاشک کشور باید بسمت افزایش جمعیت به نحو معقول برود/
اگر با این شیوه که امروز حرک میکنیم پیش برویم، در آینده کشور پیری خواهیم بود و این بیماری پیری علاجی ندارد/ نباید بگذاریم کشور به اینجا برسد . . .

  • عباس خادم

شهید آوینی:
برخی امام حاضر را نمی پسندند و امام گذشته را عاشقند

چون

این را باید اطاعت کنند

و آن را هر طور بخواهند تفسیر می کنند.


  • عباس خادم


امام خامنه ای (روحی فداه)
.
.

تشیعی که از لندن و آمریکا تبلیغ شود به درد شیعه نمی‌خورد...


http://media.afsaran.ir/siz8ou_300.jpg

  • عباس خادم

صلح حدیبیه در شرایطی واقع شد که پیامبر اسلام (ص) با در نظر گرفتن هدف غایی که گسترش اسلام در سراسر جهان بود، باید دامنه دعوت خویش را کم کم به خارج از محدوده مدینه و مکه و حتی شبه جزیره بگستراند. تا سال ششم پیامبر توانسته بود تا اسلام را در منطقه حجاز گسترش دهد و دشمنان خویش را در این منطقه به قدر کافی تضعیف نماید.




هبرمعظم انقلاب اسلامی روز گذشته در جمع فرماندهان سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در سخنان مهمی در خصوص راهبرد دیپلماسی انقلاب اسلامی فرمودند:

ما مخالف با حرکتهاى صحیح و منطقى دیپلماسى هم نیستیم؛ چه در عالم دیپلماسى ، چه در عالم سیاستهاى داخلى. بنده معتقد به همان چیزى هستم که سالها پیش اسم‌گذارى شد «نرمش قهرمانانه»؛ نرمش در یک جاهایى بسیار لازم است، بسیار خوب است؛ عیبى ندارد، اما این کشتى‌گیرى که دارد با حریف خودش کشتى میگیرد و یک جاهایى به دلیل فنّى نرمشى نشان میدهد، فراموش نکند که طرفش کیست؛ فراموش نکند که مشغول چه کارى است؛ این شرط اصلى است؛ بفهمند که دارند چه‌کار میکنند، بدانند که با چه کسى مواجهند، با چه کسى طرفند، آماج حمله‌ى طرف آنها کجاى مسئله است؛ این را توجّه داشته باشند.

به همین مناسبت، به بازخوانی صلح حدیبیه به عنوان حرکت استراتژیک پیامبر اعظم (ص) در صلح با قریش که در نهایت منجر به فتح مکه گردید می‌پردازیم. این یادداشت برگرفته از کتاب سیاست خارجی پیامبر، تالیف: سعید جلیلی، چاپ اول، بهار ۱۳۷۴ می‌باشد.

از مسائل مشهود در سیاست خارجی پیامبر «صلح» و «ترک جنگ» می‌باشد. بررسی صلح در کنار جنگهای متعددی که پیامبر داشته‌اند دارای اهمیت بسیاری است، آنچنانکه پیامبر پس از تشریع جهاد، حمله اصلی خود را متوجه مکه و مشرکین قریش نمودند. ۶ سال استراتژی جهاد با قریش، نشانگر اهمیت دادن پیامبر به مبارزه با قریش و تضعیف آن‌ها می‌باشد. اما در سال ششم هجرت تغییر استراتژی و اتخاذ استراتژی صلح مشاهده می‌شود. تحلیل صلح حدیبیه به عنوان یکی از بارز‌ترین نمونه‌ها، می‌تواند شاخص‌های انتخاب این استراتژی و اهمیت آن را آشکار سازد.

ادامه دارد...

منبع: http://valieamr.com/shownews.php?idnews=3262

  • عباس خادم
  • عباس خادم
  • عباس خادم